به گزارش شهرآرانیوز؛ عشق و ارادتی که نهفقط شیعه بلکه اهلسنت و حتی پیروان دیگر ادیان به حضرت زهرا (س) دارند، به دلیل عظمت مقامی است که نهفقط پیامبر (ص) و اهلبیت ایشان بلکه خود خدا به آن تصریح کردهاند؛ اوصافی که فقط در صدیقهطاهره (س) میتوان یافت و سبب فخر آلالله(ع) و راهنمای شیعه در طول تاریخ است. در آستانه سالروز شهادت آن حضرت بنا به روایت ۷۵ روز برای بررسی ابعادی از مقامات فاطمی با حجتالاسلاموالمسلمین دکتر ناصر رفیعی، عضو هیئتعلمی جامعهالمصطفی (ص)، گفتگو کردهایم.
بهترین راهنمای عظمت مقام و شأن حضرت زهرایمرضیه (س)، احادیث و اوصافی است که پیامبر (ص) و ائمه (ع) درباره ایشان بیان کردهاند و نهفقط منابع شیعی بلکه منابع اهلسنت هم به آنها تصریح دارند؛ مثل این حدیث که «در روز مباهله اگر خدای متعال از آن چهار تن (امیرالمؤمنین، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام) شخص برتری را سراغ داشت، به پیامبر (ص) امر میکرد آنها را با خود ببرد، اما دستور به همراهی آن چهار معصوم (ع) که فاطمه (س) و همسر و فرزندانش بودند، بهخوبی پرده از عظمت آن شخصیت برمیدارد».
نهتنها خدا و ائمه (ع)، حضرت زهرا (س) را مدح کردهاند، بلکه صدها عالم و اندیشمند در وصف ایشان سخن گفته و کتاب نوشتهاند؛ حدود ۱۳۵آیه از آیات قرآن کریم، مستقیم و غیرمستقیم به ایشان و خانوادهشان اشاره میکنند؛ آیاتی همچون تطهیر، مباهله و مودت. اینها نبود مگر بهواسطه ایمان و ورعی که در زهرایمرضیه (س) به شکل تام و تمام تحقق داشت. پیامبر اکرم (ص) درباره فاطمه (س) فرمودند: «همه وجود فاطمه (س) مملو از ایمان است». این ایمان در اوج جوانی و هجدهسالگی از توجه محض به خدا ریشه میگرفت.
یکی دیگر از جلوههای عظمت و رفعت مقام حضرت صدیقهکبری (س)، حدیثی است که در آن پیامبر (ص) فرمودند: «غضب فاطمه (س) غضب من و رضای او رضای من است»، بنا بر تصریح قرآن کریم، رضا و غضب خداوند هم به رضا و غضب پیامبر (ص) وابسته است، پس هرکه فاطمه (س) را خشمگین کند، پیامبر (ص) و درواقع خدا را خشمگین کرده است و هرکه او را راضی کند، خدا و رسولش را راضی کرده است. این ارتباط معنادار هم جلوهای دیگر از مقامات فاطمی را مشخص میکند.
تعابیری که ائمه (ع) درباره مادرشان حضرت زهرا (س) به کار بردهاند، نیز پردهای دیگر از آن عظمت را عیان میکند؛ به تصریح اهلبیت (ع)، فاطمهزهرا (س)، «صدیقه» بودند؛ یعنی هرآنچه میگفتند، درست بود؛ صدیق یعنی بسیار اهل راستی و درستی. به عبارت دیگر حضرت زهرا (س) بسیار راستگو بودند و موضعگیریهایشان همه درست بود؛ برای همین هم ائمه (ع) ایشان را به عنوان الگو معرفی کردهاند و سبب فخر و بالندگی خود میدانند.
افتخار امامان معصوم (ع) به حضرت زهرا (س) به اندازهای است که آنها در معرفی خود، به آن وجود مقدس تکیه دارند و ایشان را از خود و خود را منسوب به یگانه بانوی دو عالم میدانند؛ امیرالمؤمنین (ع) در نامه۲۸ نهجالبلاغه خطاب به معاویه نوشتهاند: «منّا سیده نساءالعالمین» یعنی فاطمه (س) از ماست و در جای دیگر میفرمایند: «من به فاطمه (س) و پدرش افتخار میکنم». امامسجاد (ع) هم در منبر شام در معرفی خود فرمودند: «سیده نساءالعالمین از ماست». امامباقر (ع) نیز هنگام تب، آب به سر و صورت میپاشیدند و مادر را صدا میزدند.
همچنین امام زمان (عج) که دنیا چشمانتظار ظهور ایشان است، میفرمایند: «فاطمهزهرا (س) برای من الگویی نیکوست». نهفقط اهلبیت (ع) بلکه پیامبر اکرم (ص) هم تعلقخاطری خاص به حضرت صدیقه (س) داشتند. نام، صدا و نگاه فاطمه (س)، پیامبر (ص) را خوشحال میکرد، لذا هرگاه ایشان مکدر بودند، فاطمه (س) را صدا میزدند. زمانی که آیه۴۳ سوره حجر درباره عذاب نازل شد، چشمان پیامبر (ص) از شدت اندوه اشکبار شد و گفتند بگویید فاطمه (س) بیاید و تا ایشان «یا ابتاه» میگفت، دل پیامبر (ص) شاد میشد.
نقل است وقتی آیه نازل شد که دیگر پیامبر (ص) را با القاب معمول خطاب نکنید و ایشان را «رسولا...» بخوانید، حضرت زهرا (س) نیز چنین کردند، اما پیامبر (ص) به دخترشان فرمودند: «تو مرا یا ابتاه صدا بزن که هم قلب من آرام و هم خدا خشنود میشود». این نوع خطاب فاطمهزهرا (س) سبب شادی پیامبر (ص) بود، جز یک مورد که این صدازدن، رسول خدا (ص) را در عالم برزخ، آشفته و متأثر کرد؛ آن زمان که در کوچه، راه را بر یاس نبی بستند و آن اتفاقات که میدانیم، رخ داد!
باید توجه داشت این همه عظمت برای نسبت خونی با پیامبر (ص) نیست، بلکه سیره فاطمی و اصول حاکم بر زندگی حضرت زهرا (س) طوری بود که این عظمت شأن را بهدنبال داشت. ایشان در هنگام شهادت و وقتی امیرالمؤمنین (ع) کنار بسترشان بودند، گفتند: «یابنعم (پسرعمو) (معمولا حضرت امیر را چنین خطاب میکردند) سه چیز در زندگی من با تو نبود: نخست خیانت، هرگز به تو خیانت نکردم و امانتدار تو بودم، دوم دروغگو نبودم و سوم از روزی که همسرت شدم، با تو مخالفتی نکردم و هرچه خواستی، همراهی کردم».
امروز وضعیت ما چگونه است جز این است که بیشتر مشکلات ما از نبود همین سه اصل یعنی امانتداری، صداقت و اطاعت ریشه میگیرد و ما را گرفتار کرده است؟ اگر همین سه اصل را از سیره فاطمی الگو بگیریم و اجرا کنیم، زندگیمان متحول، دادگاهها از پرونده خالی و آمار طلاق صفر میشود، اما متأسفانه این سه اصل در زندگیهای ما یا تعریف نشده است یا به قدری کمرنگ است که دردی را دوا نمیکند.
این اصول به قدری مهم است که امامصادق (ع) در تشخیص ایمان افراد، صداقت و رعایت امانت را اصل میدانند، نه رکوع و سجدههای طولانی را. در حدیث است «خدا هر پیامبری را که مبعوث کرد، دو تعهد از او گرفت؛ یکی صداقت و دیگری ادای امانت»؛ اصولی که بینالمللی است.
حسن معاشرت از دیگر اصول سبک زندگی فاطمی است؛ چنانکه همسر و فرزندان را با القاب نیکو خطاب میکردند (این دستور قرآن است)، همچنین اهل تعاون و همکاری با همسر بودند. امیرالمؤمنین (ع) نیز چنین بودند؛ در نگاهداری فرزندان با حضرت زهرا (س) همکاری میکردند و حضرت زهرا (س) هم در همه امور همراه امیرالمومنین (ع) بودند. وقتی پیامبر (ص) این صحنهها را دیدند، فرمودند: «یا علی! مردی که در خانه به عیال خود خدمت کند، یا صدیق است، یا ثواب شهید دارد یا خیر دنیا و آخرت شامل حال او میشود».
خوب است در این مجال به کیفیت حضور حضرت زهرا (س) در اجتماع هم بپردازیم که این نیز جلوهای دیگر از عظمتهای وجود مقدس بیبی دوعالم (س) را نشان میدهد. از محورهای مهم زندگی حضرت زهرا (س)، رعایت حجاب و عفاف است.
اسلام مانع از حضور زن در جامعه نیست؛ چنانکه وقتی حق ولایت از امیرالمومنین (ع) غصب و حق فدک از زهرایمرضیه (س) سلب شد، حضرت زهرا (س) به مسجد رفتند و امیرالمؤمنین (ع) هم ممانعت نکردند. ایشان با حجاب و عفاف کامل در مسجد حضور یافتند و خطبه خواندند.